دل نوشته های عاشورایی

شرح حال عاشورائیان


 

 

توی نجف یه خونه بود، که دیواراش کاهگلی بود

 

اسم صاحب اون خونه، مولای مردا علی بود

 

نصف شبا بلند می شد ، یه کیسه داشت که بر می داشت

 

خرما و نون و خوردنی ، هرچی که داشت تو اون می ذاشت

 

راهی کوچه ها می شد ، تا یتیما رو سیر کنه

 

تا سفره خالی شون و پر از نون و پنیر کنه

 

شب تا سحر پرسه می زد ، پس کوچه های کوفه رو

 

تا بوی بارون بکنه ، پاهای بی شکوفه رو

 

عبادت علی مگه می تونه غیر از این باشه

 

باید مثل علی بشه ، هرکی که اهل دین باشه

 

بعد از علی کی می تونه مرهم راز من بشه

 

درد دلامو گوش کنه ، دچار ساز من بشه

+نوشته شده در پنج شنبه 22 دی 1390برچسب:نجف,مولاعلی,نون,خرما,سفره خالی,ساعت11:14توسط محمد رضا | |